طلاییه بودیم.
بیل مکانیکی داشت روی زمین کار میکرد که شهید پیدا شد...
همراهش یک دفتر قطور اما کوچیک بود؛ مثل دفتری که بیشتر مداح ها دارند.
برگهای دفتر رو گل گرفته بود،
پاکش کردم،
باز کردنش زحمت زیادی داشت.
صفحه ی اولش رو که نگاه کردم،بالاش نوشته بود....
:"عمه بیا، گمشده پیدا شده!..."
نوشته شده در تاریخ یادداشت ثابت - جمعه 91 آذر 4 توسط
رزمنده ی طلبه